نفسی بابا

مامان جون از طرف من به دایی تبریک بگو

دیشب نفس گلم برا خداحافظی و کمک پیش مامان جون رفت و اونا رو ( خاله و هستی و فربد و بابا جمال ) رو همراهی کرد. ولی متاسفانه دقایق آخر دیگه نتونست بی خوابی رو تحمل کنه و خوابش برد. شیر فربد هم که بدلیل فراموشکاری یه نفر جاموند. مامان جون به دایی تبریک بگو ، باخودت بیارشون اینجا تا منو ببینن . از رو زن دایی هم ببوس . مبارکه ......................
26 تير 1391

نفس چند روزی مهمون مامانی هستش

مامان جون نفس قراره امشب با خاله فرشته و هستی و فربد و بابا جمال برن.... مراسم .... بخاطر همین نفس گلم چند روزی مهمون مامانی هستش . و ما هم این چند روزو میریم اونجا . خوش به حال مامان جون که دیگه نفس گلم اذیتش نمی کنه . نفس ،‌ خوب راست می گم این روزا خیلی شیطون شدی . وای به حال مامانی !!!!!!! دوست دارم نفس گلم .
26 تير 1391

نفس و سایمان

جمعه (دو روز قبل)سایمان و مامان سپیدش از بیمارستان در اومدن . سارینا و صدرا اونقدر شلوغی کرده بودن که حد نداشت .همه با هم رفتیم خونه سهیلا . عصری نفس که هنوز مریضه یه یادگاری برای خاله سهیلا درست کرد که ..... (خاله منو ببخش ) عصرهستی و فربدهم اومدنو جمع بچه ها تکمیل تکمیل شد. جمعه شب نفس پیش سایمان موند ومهمون پسرخالش بود . شنبه عصر رفتیم دنبال نفس که از پیش مامان جونش بیاریم ، البته تا ساعت ١٠ شب هنوز اونجا بودیم . بعدشم که اومدیم خونه مامانی . نفس نمی دونم چرا بعضی اوقات از خواب بیدار می شی یه گریه الکی میکنی و پستونکو که می ذاریم دهنت دوباره آروم میشی و ..... الانم که زنگ زدم حالتو بپرسم میبینم داری با مامانی آب غوره درست می ک...
25 تير 1391

نفس منتظر اومدن پسرخالشه

یه پسر خوشگل قرارهتا چند ساعت دیگه به پسرخاله های نفس اضافه بشه . انشا... که سالم بدنیا بیاد . از اول صبح قراره سارینا یه داداشی خوشگل پیدا کنه (سایمان) سارینا پیشاپیش قدم داداشی مبارک. صدرا (دایی محترم سایمان) که البته ٨سالشه ، داره با لپ تاپش گیم بازی میکنه و فقط تونست یه جمله بگه : سایمان عزیزم، دوست دارم . اینم عکس نفس و سارینا که دو ماه پیش گرفته شده . ...
22 تير 1391

نفسم مریض شده

نفس دوسه روزی بود که بی تابی میکرد . دیروز خاله فرشتهزنگ زد گفت که شبم خوب نخوابیده ، بهتره ببریدش دکتر . عصری بعد از برگشتن از اداره به همراه خاله سهیلابردیمش دکتر نویدنیا . بعد از معالجه گفت از روده هاشه و باید شیرش رو عوض کنید (AL110) و آب نجوشیده و میوه مطلقا بهش ندید و البته کته ماست و ... رو هم براش تجویز کرد.بعد از برگشتن از دکتر تو ماشین چنان بیتابی کرد که دیگه از رسوندن خاله منصرف شدیم . بعد متوجه شدیم بی تابیش مربوط به خستگی و بی خوابیشه ، کمی که براش شعر خوندیم خوابش برد. ما هم راحت خاله رو رسوندیم. نفس گلم ، زودی خوب شو
19 تير 1391

عجب شانسی داری نفس

امروز صبح ساعت 8 رفتیم خانه بهداشت ، برای چک کردن وزن و قد و دور سر نفس ولی همه رفته بودن دوره آموزش کسی نبود دست از پا درازتر برگشتیم. بعد از ظهر نفس کلی مهمون داره ، خوش بگذره ...
19 تير 1391

نفس چه قدر با مزه شدی

امروز مامانی نفس، براش یه توپ ویبره دار داد. خیلی با مزه بود وقتی نفسم اون توپو دستش میگرفت تمام بدنش مخصوصا لوپاش به لرزه میفتاد و مگه نفس توپو ولش میکنه ، همینطوری گرفته دستش و می خنده. ...
19 تير 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نفسی بابا می باشد